داستان غریبی ست...
داستان غریبی ست ...
دستی که داس را برداشت
همان دستی ست که روزی گندم را در مزرعه کاشت
من با کتونیم قدم میزنم زیر بارون و به تو فکر می کنم
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | طراح قالب
داستان غریبی ست ...
دستی که داس را برداشت
همان دستی ست که روزی گندم را در مزرعه کاشت
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دخترکوچولو
و آدرس
elik.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.